برندینگ
برندینگ یا برندسازی : برندسازی یا برندینگ (Branding) فرآیندی منظم است که برای ایجاد تمایز، آگاهی و افزایش وفاداری مشتری استفاده میشود. هدف اصلی از برندسازی یک محصول، خدمت یا سازمان ایجاد ذهنیت و چشم انداز نسبت به تجارت خود در مشتریان است، تا جاییکه رفع نیازهای خود را در گرو مراجعه به شما بدانند. این کار مستلزم دستورهای سطوح بالا و آمادگی لازم برای سرمایه گذاری در آینده است. برندسازی استفاده از هر فرصتی است تا بگوییم چرا مردم باید یک برند یا نام تجاری را نسبت به سایر برندها انتخاب نمایند.
برای ایجاد برند هشت ابزار در اختیار مدیران بازاریابی قرار دارد تا از طریق آن با مشتریان ارتباط برقرار کرده و یک برند قوی در بازار بسازند: تبلیغات، روابط عمومی، پیشبرد فروش، بازاریابی مستقیم، فروش شخصی، بسته بندی، رویدادها و اسپانسرینگ، خدمات مشتری. (دکتر امیر اخلاصی، کتاب اصول برندسازی)
به طور کلی برندینگ یا برندسازی، فرآیندی است که در طی آن به جایگاه احساسی و عاطفی یک محصول یا خدمت افزوده میگردد،
بدین وسیله ارزش آن برای مشتریان و سایر ذی نفعان افزایش مییابد.
برندسازی یا برندینگ(Branding) دانشی است که با برتری دادن به یک نام تجاری یا برند(Brand) باعث افزایش اعتبار و شهرت آن برند در بازار رقابت میشود، اعتبار و شهرت یک برند به طور مستقیم می تواند منجر به فروش بیشتر و قیمت گرانتر محصولات وخدمات شود، به زبان دیگر برندسازی یا برندینگ(Branding) روش هوشمندانه تجارت و تولید ثروت است.
برندینگ یا برندسازی چیزی بیش از ایجاد یک نام یا لوگوی خاص و زیبا برای یک مخصول یا خدمت است، برندینگ یا برندسازی مسیری است که به واسطه آن مشتریان، محصولات و خدمات یک شرکت را درک و تجربه می کنند.
مشاوران متخصص برندینگ فروشراه آماده ارائه هرگونه مشاوره آنلاین یا تلفنی به صورت رایگان میباشند.
[su_button url=”https://foroshrah.com/contact/” background=”#993399″ size=”5″ center=”yes” icon=”icon: check-square-o” text_shadow=”0px 0px 0px #000000″]همین حالا اقدام کنید[/su_button]
برندینگ
برندسازیایجاد تمایزی منحصر بفرد است که برای مشتریان، کارکنان و مدیران سازمان اهمیت زیادی دارد. داشتن از یک برند یا نام تجاری قدرتمند سبب می شود هزینه های یک شرکت به واسطه جلوگیری از سرمایه گذاری های نامناسب و بی هدف به طور کاملا محسوسی کاهش پیدا کنند.
سودآوری بواسطه جذب مشتریانی وفادار به طور چشم گیری افزایش پیدا می کند و از همه مهمتر برند یک شرکت تبدیل به دارایی نا ملموس برای سازمان می شود که ارزش آن می تواند بیش از مجموع ارزش تمامی دارایی های فیزیکی آن سازمان باشد.
از جمله ی دلایل مهم برندسازی یا برندینگ(Branding) در نزد سازمان ها، تمایل به رهبر بودن، پیشی گرفتن در صحنه ی رقابت و دسترسی کارمندان به بهترین امکانات به منظور دست یابی به مشتریان کم هزینه تر می باشد، منظور از مشتریان کم هزینه تر این است که در صورتی که مشتری با برند سازمان آشنا باشد و احساس مناسبی نسبت به آن داشته باشد، سازمان هزینه تبلیغات، زمان و… کمتری برای تبدیل وی به یک مشتری بالقوه یا وفادار متحمل خواهد شد.
ضرورت برندسازی یا برندینگ (Branding):
ضرورت داشتن برند از این روست که با توجه به حرکت جوامع مصرفی به سمت مدگرایی، در اختیار داشتن برند(Brand) یا نامهای تجاری معتبر یکی از راهکارهای ایجاد تمایز و شخصیت به شمار میرود.
اهمیت برند برای مشتری بواسطه ی دانش مشتری از برند ایجاد می شود، که بواسطه تعدادی از عوامل ناشی می شود، اما شاید دو مورد زیر مهم ترین آنها باشند:
- عمق برند؛ یا به عبارتی اولویت ذهنی مشتری در انتخاب برند در میان سایر برند های مشابه، بطور مثال بسیار از افراد پس از شنیدن کلمه نوشابه در ذهنشان بلافاصله Coca Cola تداعی می شود.
- گستردگی برند؛ هرچه رابطه مشتری با برند پیچیده تر باشد یا به عبارتی توسط تنوع تعاملات برند در ذهن بیشتر باشد، فرصت ساخت وفاداری بلندمدت بیشتر است. همانند شرکت هایی چون Google , Amazon.
انواع برندسازی یا برندینگ (Branding):
تاکنون دسته بندی های مختلفی از انواع برندسازی توسط اساتید این حوزه ارائه شده است و اگر بخواهیم برجسته ترین نوع این دسته بندی ها را برشماریم به شرح زیر است:
- برندسازی مشارکتی یا Co-Branding: مشارکت با برندی دیگر جهت دستیابی به هدف.
- برندسازی دیجیتال: وب سایت، رسانههای اجتماعی، بهینه سازی موتور جستجو، استفاده از وب برای تجارت.
- برندسازی شخصی یا Personal Branding: روش هر فرد برای ایجاد اعتبار و شهرت برای خودش.
- برندسازی علّی: برندتان را با یک نیت خیر خواهانه همسو کنید؛ یا مسئولیت اجتماعی شرکت.
- برندسازی کشوری: تلاش برای جذب توریست و کسب و کار.
برندسازی شامل مباحث و مفاهیم مختلفی چون جایگاه یابی و جایگاه سازی برند یا Brand Positioning، نامگذاری برند، انتخاب رنگ و طراحی شخصیت بصری برند( لوگو، آرم و…)، توسعه برند، ارزش برند و… میباشد.
یك مركز خريد مانند هر محصول يا خدمت ديگري بايد در جهت ايجاد، حفظ و ارتقاي برند خود تلاش كند. بدين معنا كه همانطور كه محصولات و خدمات ميتوانند يك برند باشند، مراكز خريد نيز ميتوانند براي خود برندي ايجاد كنند. براي موفقيت در اين كار دقت كافي در برنامه ريزي ها و استفاده درست از تبليغات بسيار مهم است.
با افزايش قدرت انتخاب افراد به دليل وجود كانال هاي مختلف در دسترس جهت خريد، ايجاد و حفظ جايگاهي ويژه در ذهن مشتريان بسيار دشوار و البته حائز اهميت است. يك مركز تجاري كه به عنوان برندي برتر شناخته مي شود به سادگي بر بازار مسلط مي شود، فرصت هاي فروش بيشتر را فراهم ميكند و همواره در جذب فروشندگان و مستاجران و به دنبال آن جذب مشتريان موفق خواهد شد.

تکرار و تصویر، دو مولفه ی مهم در پروژه ی برندینگ هستند. (خلق تصویری مناسب از برند و سپس تکرار این تصویر در موقعیت های مختلف برای ماندگاری در ذهن افراد) ایجاد و حفظ یک برند موفق نیازمند دقت و توجه به فعالیت های مختلف در جهت ایجاد تصویری مناسب و مثبت است. تفاوتی نمیکند که به دنبال برندسازی برای یک کالا هستید یا خدمت و یا هرچیز دیگری. مهم، ایجاد آن تصویر ذهنی مطلوب است. این مورد در رابطه با برندینگ مراکز تجاری نیز صادق است. هدف این است که تمامی اجزای یک مجموعه اعم از محیط فیزیکی، مغازه ها و فروشندگان، کارمندان، رفتار افراد و … همه و همه مفهوم یکسانی را (برند) انتقال دهند. اگرچه یکپارچه کردن یک مرکز تجاری حقیقتا کاری دشوار است اما منظور از یکپارچه کردن این نیست که همه ی افراد به یک شکل واحد رفتار کنند و اعمالی مشابه هم داشته باشند. هدف انتقال پیام داستانی واحد و منسجم در قالب های متفاوت است. آنچه اهمیت دارد این است که افراد با به یاد آوردن یک مرکز تجاری ذهنیت یکسانی نسبت به آن داشته و همه تعریف واحدی ارائه دهند. برای مثال: ” این مرکز تجاری بسیار لوکس و گران قیمت است”، ” مرکز تجاری(…) محصولاتی با کیفیت با قیمت مناسب ارائه میکند”، “رفتار صاحبان مغازه در این مرکز بسیار مودبانه است” و … .
اگر مرکز تجاری نتواند تصویر منسجمی از خود ارائه دهد هر کدام از مشتریان ممکن است تصور متفاوتی از یک مرکز داشته باشند که این برای داشتن برندی برتر مناسب نیست.

به طور كلي مديران بازاريابي مراكز خريد بايد اين دغدغه را داشته باشند كه چگونه مي توانند اولا مركز تجاري خود را به يك برند تبديل كنند و ثانيا چگونه برندي تاثيرگذار داشته باشند. اين كار را ميتوان با بررسي صاحبان مغازه ها و توجه به جزئيات كار آنها مانند نحوه ي فروش، نوع محصولات، دكوراسيون و … انجام داد. با بررسی هر يك از اين موارد مي توان ايده هايي در جهت جذب مشتري بيشتر در نظر گرفت. اين رويكرد نيازمند تلاش و اشتياق فراوان است و البته به بودجه ي كافي نيازمند است.
ارتباط مناسبي ميان مرکز تجاری و برند ايجاد كنيد.
مشاوران متخصص برندینگ فروشراه آماده ارائه هرگونه مشاوره آنلاین یا تلفنی به صورت رایگان میباشند.
[su_button url=”https://foroshrah.com/contact/” background=”#993399″ size=”5″ center=”yes” icon=”icon: check-square-o” text_shadow=”0px 0px 0px #000000″]همین حالا اقدام کنید[/su_button]
يك برند نمي تواند عمر زيادي داشته باشد مگر آنكه در طول حيات خود دائما تجديد و بازسازي شود. در واقع همگام با تغييرات اقتصادي و رويكردهاي تجاري منطقه، پيام يك برند نيز بايد به روز شود. يك مركز خريد از طرق مختلف با مشتريان خود ارتباط برقرار ميكند.
انجام يك سري فعاليت هاي تبليغاتي كه صرفا مرتبط با پيام تجاري يك برند باشد ناكافي است. يك مركز تجاري بايد شخصيت و جايگاه خود را در ميان رقبا به درستي بشناسد و بتواند برنامه ريزي هاي مناسبي براي رقابت با سايرين در نظر بگيرد.
پيام و روح يك برند بايد در تك تك فعاليت هاي مركز تجاري وجود داشته باشد. نه تنها در تبليغات، بلكه در بخش هاي ديگر مانند نحوه ي ارتباط و برخورد با مشتريان، خدمات ارائه شده به مشتريان، مسائل مربوط به امنيت مركز تجاري و عوامل مشابه ديگر. در واقع شخصيت و ويژگي هاي برند بايد در تمامي اجزاي يك مركز تجاري وجود داشته باشد و توسط افراد حس و درک شود. با این کار نگرش مشتریان به مرکز تجاری تغییر میکند و حس وفاداری به آن ایجاد می شود. از آن جهت که ظاهر و باطن مرکز تجاری پیامی یکسان انتقال میدهند و حس اطمینان را در مشتریان به وجود می آورد و این یعنی همان برند.
پیامی که به درستی به بازار هدف مناسب خود انتقال داده نشود تنها باعث هدر رفتن منابع می شود. بنابراین یک مرکز تجاری باید در ابتدا بازار هدف خود را به درستی مشخص کند، آن را بشناسد و در قدم بعدی از نوع نگرش آن بازار نسبت به برند خود نیز آگاهی کسب کند و با توجه به این ذهنیت و نگرش در جهت استفاده ی درست از منابع گام بردارد. یکی از اهداف هر مرکز تجاری موفق، کسب اولین جایگاه در ذهن مشتری است. بدین معنا که هر مشتری در هنگام نیاز، به اولین مرکزی که مراجعه میکند آن مجتمع باشد. زمانی که مشتریان به یک برند وفادار باشند و آن برند نیز تنها راه حل و تنها گزینه برای برطرف کردن نیاز آن گروه باشد میتوان گفت که اهداف برند در جهت داشتن جایگاهی مناسب در ذهن مشتریان، محقق شده است و به آنچه باید، رسیده است.
حفظ برند
حتی برندهای خوب و موفق نیز نمی توانند مادام العمر باشند اگر برنامه ریزی های مناسبی برای آینده نداشته باشند. حفظ یک برند به سعی و کوشش، ثبات در کار و تکرار نیازمند است. منحرف شدن از مولفه های کلیدی یک برند به دلایل مختلف مانند تغییرات فصلی، رویدادهای خاص سیاسی یا اقتصادی، تغییر مد و یا حتی تغییر در سلیقه ی مصرف کنندگان امری طبیعی و رایج است. آنچه اهمیت دارد حفظ برند در طول زمان و انجام تغییرات لازم در مقابل تغییر عوامل مختلف است. ( نه تنها انجام یک سری فعالیت های یکسان برای همه ی دوره ها)
به همان اندازه که بازار تغییر میکند، برندها نیز باید تغییر کنند. همچنین تغییر در برند و تطابق با مرکز تجاری زمانی که حتی از بعد فیزیکی نیز تغییر کرده است امری ضروری است. زمانی که رقبای جدید(مراکز خرید جدید) به بازار وارد میشوند و یا تکنولوژی و نوآوری جدیدی ظهور میکند بی شک تغییر و تطابق با این تغییرات لازم است.

صبر و پشتکار
داشتن برندی موفق به انجام تعهدات بلند مدت بستگی دارد. بازگشت مالی ممکن است در مدت زمان کوتاهی انجام شود اما نتیجه ی نهایی تعهدات بلند مدت یک برند میتواند در فاصله ی زمانی طولانی تر حاصل شود که این خود یک مزیت رقابتی ایجاد میکند. مرکزی که بتواند به وعده های خود عمل کند یقینا جایگاهی ویژه در ذهن مشتریان ایجاد خواهد کرد. داشتن برندی موفق مانند پرورش یک کودک است که نیاز به تلاش و صبر مستمر دارد، نوعی تعهد به فرزند است و اشتیاقی در بزرگ شدن آن فرزند وجود دارد.